بعد از تو
عشق، یک بیماری بدخیم روحی بود تنهایی ام محکوم به سـ ک س گروهی بود
سیگار با مشروب با طعم هم آغوشی یعنی فراموشی... فراموشی... فراموشی...
بعد از تو الکل خورد من را مست خوابیدم بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم!
بعد از تو لای زخم هایم استخوان کردم با هر که می شد هر چه می شد امتحان کردم!
تنهایی در جمع، در تن های تنهایی با گریه و صابون و خون و تو، خودارضایی
دلخسته از گنجشک ها و حوض نقاشی رنگ سفیدت را به روی بوم می پاشی!
لیوان بعدی: قرص های حل شده در سم باور بکن از هیچ چی دیگر نمی ترسم
پشت سیاهی های دنیامان سیاهی بود معشوقه ام بودی و هستی و... نخواهی بود
"شاهین نجفی"
نظرات شما عزیزان: